ترانه های کودکانه

چوپون

چوپونه كجاست؟ تو صحراست مواظب گله هاست گله باید چرا كنه بع وبع و بع صدا كنه یونجه و شبدر بخوره علفهای تر بخوره چوپون باید زرنگ باشه قوی و اهل جنگ باشه جنگ با كی؟ با گرگ ها صدآفرین ماشالله. ...
24 ارديبهشت 1393

شیر

گربه اگه مثل من یه شیشه شیر بنوشه یادش میره حسابی مزه ی خاله موشه خودش میره مغازه می خره شیر تازه گربه اگه مثل من شیر بخوره صبح و شب فکر می کنم از آن پس به موش نمی زنه لب خودش میره مغازه می خره شیر تازه گربه اگه مثل من شیر بخوره همیشه بزرگ و پر زور می شه مثل پلنگ بیشه خودش میره مغازه می خره شیر تازه ...
24 ارديبهشت 1393

عید اومده

وا مي كنم پنجره را من خوبم و خوبه هوا راستي آدم برفي من از تو حياط، رفته كجا؟ رفته شايد زير زمين مژده بده به لوبیا عيد اومده، بهار شده از دل خاك بيرون بيا ...
24 ارديبهشت 1393

کتاب

من یک کتاب دارم پراز گل وستاره یک خانه ی عروسک هزار تا قصه داره کتاب خوشگل ما قصه میگه برامون قصه ی مادر بزرگ تو شبهای زمستون هرکی کتاب می خونه باید اینو بدونه کتاب براش همیشه یه دوست مهربونه ...
24 ارديبهشت 1393

بهار

من بهارم فصل باران دوست دارم دانه ها را سبز و خرم ، شاد و خندان بازی پروانه ها را دوست دارم آسمان را آفتاب مهربان را دوست دارم روی گل را رنگ گل را بوی گل را دوست دارم ماهیان را توی چشمه، توی دریا دوست دارم هر کجا را باغ و بستان، کوه و صحرا دوست دارم، دوست دارم من بهارم، من بهارم ...
24 ارديبهشت 1393

سبز

من رنگ سبزم برگ درختم گاهي لباسم بر بند رختم من سبز هستم رنگ بهارم هم پيش گلها هم پيش خارم من رنگ گوجه رنگ خيارم من رنگ برگم رنگ بهارم ...
24 ارديبهشت 1393

مداد

مدادم و مدادم این روزا خیلی شادم چونکه می خوام با دوستان برم به کودکستان تراش می یاد کنارم خیلی دوستش می دارم انگار با من داداشه ! سرم رو می تراشه حالا چقدر تیزم من عاشق پاییزم من ! ...
24 ارديبهشت 1393

صابون

کی بود کی بود؟   یه صابون کوچیک موچیک گریه می کرد چیلیک چیلیک   غصه می خورد همیشه می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه   هر روز دارم آب می خورم تَر می شم ولی کوچیک تر می شم   رفتم پیشش نشستم براش یه خالی بستم   گفتم من هم اون قدیما غول بودم مثل تو خنگول بودم   کوچیک شدم که با تو بازی کنم سُرت بدم سُرسُره بازی کنم ...
24 ارديبهشت 1393